این روزها و در بیرونقی تابستان و کسادی بازارها، بازار گلایه از گردشگری داغترین موضوع روز است اما ظاهرا فراموش کردهایم که عدم جذابیت کیش باعث این اتفاق است و سببساز آن چیزی جز محدودیتها، ممنوعیتها، مادههای نافی قوانین مناطق آزاد و از بین رفتن مزیتهای آن نیست و البته مشکل گرانی در کل کشور و بیپولی همهی ما!
یادداشت سردبیر_ این روزها داغترین بازار، گلایه و شکایت از گردشگری سازمان است. از طرفی معاون آن در حساسترین یا بهتر بگوییم حساسيتآفرینترین زمان ممکن، از سکوی پرتاب خود استعفا داد، از طرفی هم مدیرعامل خود سازمان تازه بر سرکار آمده است تا امضای خود را پای سندهای احتمالی بزند و درنهایت آنچه ماند گلایههای کیشوندان بود و دیوار شکسته و آسیبدیدهای به نام رئیس برگزاری رویدادهای تابستانی که سیبل شدنش به مدتها قبل برمیگردد و کملطفی افرادی که خودشان کم نبودند اما اخلاق “سنگینی بار بد دوش دیگران انداختن”شان بسیار.
در طول دوسال گذشته، جلسات متعدد، مستمر و دوستانهی بسیاری با دعوت مدیر بازاریابی و تبلیغات گردشگری سازمان از فعالین فرهنگی، گردشگری و اقتصادی کیش و اتفاقا منتقدین صورت گرفت تا ضمن شنیدن انتقادات و پیشنهادات آنان، “ایده”های احتمالیشان برای رویدادهای مختلف دریافت شود، حتی دو بار بهصورت کاملا رسمی و در قالب یک رقابت، سایتی برای دریافت ایدهها طراحی و معرفی شد؛ اما چند نفر از برسرزنان امروزی، ایدهای داشته یا دارند؟ ایدهای که واقعا باعث آوردن مسافر به کیش شود.
انتقاد به گردشگری و دیگر معاونتهای سازمان کم نیست، موارد بسیاری از آن را در یاداشتهای گذشته نگاشتهایم، از جمله “تبلیغ برگزاری هرگونه رویدادی در زمان برگزاری جشنواره و نه پیش از آن!، نحوه و محل درست خرج کردن، ضیافت بلاگرها” اما ظاهرا فراموش کردهایم که کیش عزیز و زیبای ما دیگر جذابیتی برای کسی ندارد و آنان و آنجا که باید پاسخگو باشند معاونت گردشگری نیست، حتی در برخی موارد، کیش هم نیست.
ماشینهای خارجی و نو و مدلبالا، بازارهای شیک، جنس تک و نایاب و اصل، کالای ارزانقیمت، حتی پلهبرقی! هتلهای لوکس، کنسرتهای شبانه و مواردی از این دست از جمله جذابیتهای این دردانه بودند که اکنون یا از بین رفتهاند یا در تمام سرزمین اصلی بهوفور به چشم میخورد؛ که چرایی هریک از این حوزهها صحبتها و دلایل فراوان دارد.
از عدم وجود پرواز یا قیمت نجومی آن درصورت وجود هم بگذریم و بیاندیشیم که واقعا چه رویدادهایی میتواند برگزار شود که در سرزمین اصلی نباشد و یک خانواده را ترغیب به هزینهی حداقل چهل میلیونی برای لذت بردن از آن کند؟!
به قول نقاشچیرهدست در حکایت معروف تابلوی نقاشی وسط میدان شهر و تقاضای ثبت ایرادات توسط مردم و سپس قرار دادن قلممویی برای اصلاح و مقایسهی بین آن دو؛ که در نهایت به شاگردش گفت: «»همه انتقادکردن و ایرادگرفتن را بلدند و این آسانترین راه است. اما کمتر کسی هست که راه اصلاح کردن را بلد باشد. به یاد داشته باش همیشه مردم عادی همینطوری هستند و کار استادان و اندیشمندان و اصولا کارسازندگی، با آنان به سختی پیش میرود و نیاز به بردباری دارد».
- نویسنده : مریم اکبرپور
Thursday, 24 April , 2025