سیدرضا هاشمی زاده پروژه های نیمه‌تمام ؛ فراتر از یک خبر، نماد بحرانی مدیریتی و توسعه‌ای در هرمزگان است. پروژه‌هایی که روزی با کلنگ امید به زمین خوردند، امروز به “استخوان در گلوی استان “تبدیل شده‌اند. کارشناسان هشدار می‌دهند حتی با اتمام بسیاری از این طرح‌ها، دیگر گرهی از مشکلات مردم باز نخواهد کرد. هدررفت […]

سیدرضا هاشمی زاده
پروژه های نیمه‌تمام ؛ فراتر از یک خبر، نماد بحرانی مدیریتی و توسعه‌ای در هرمزگان است. پروژه‌هایی که روزی با کلنگ امید به زمین خوردند، امروز به “استخوان در گلوی استان “تبدیل شده‌اند. کارشناسان هشدار می‌دهند حتی با اتمام بسیاری از این طرح‌ها، دیگر گرهی از مشکلات مردم باز نخواهد کرد. هدررفت بیت‌المال و فرسایش سرمایه اجتماعی، روایت غم‌انگیز “توسعه نیمه کاره ای ” را بازگو می‌کند که به سرانجام نرسیده،تنها بودجه های بیت المال را خرج هیچ کرده اند .
*معمای آماری و پروژه‌های مفقودشده
بحران پروژه‌های نیمه‌تمام در هرمزگان با فقدان شفافیت و تناقض‌های آماری فاحش آغاز می‌شود. نوسان شدید در آمار رسمی، مدیریت منابع ملی و اعتماد عمومی را زیر سؤال برده است.در حالی که استاندار وقت در سال ۱۴۰۱ از وجود ۳۶۰۰ پروژه نیمه‌تمام خبر داد، این عدد به تدریج در سال‌های بعد تا ۱۳۳۶ پروژه تقلیل یافت. این اختلاف حدود ۱۵۸۰ پروژه‌ای (بین آمار سال ۱۴۰۱ و ۱۴۰۳) و تفاوت میان آمار تکمیل شده و موجود، نشانگر نبود یک پایگاه داده جامع و وجود زخم کهنه‌ای است که برنامه‌ریزی و اعتماد عمومی را به چالش کشیده است.
*پروژه‌های کیلویی؛ تجارت سیاسی به بهای توسعه
به اعتراف مسئولان ارشد استان، بخش قابل توجهی از این پروژه‌های نیمه‌تمام، اساساً فاقد توجیه اقتصادی و اشتغال‌زایی بوده و به “پروژه‌های کیلویی” تشبیه شده‌اند که تنها به درد”تجارت سیاسی”برخی افراد با مردم می‌خورند. مسئولان صراحتاً بیان کرده‌اند که تکمیل صدها طرح عمرانی نیمه‌تمام، تأثیری در حل مشکل بیکاری جوانان هرمزگان ندارد و بسیاری از آن‌ها دیگر گرهی از مشکلات مردم باز نخواهند کرد.این رویکرد که بدون مطالعه کارشناسی، منابع محدود استان را به سمت طرح‌های غیرمولد هدایت کرده، مصداق بارز هدررفت بیت‌المال است و کاش بر زمین ماندن صدها پروژه از جانب دستگاه‌های مسئول و قضایی و نظارتی پیگیری جدی می شد .
*طرح‌های استراتژیک در گرداب بلاتکلیفی
در مقابل طرح‌های غیرمولد، پروژه‌های کلان و حیاتی استان نیز سال‌هاست در برزخ بلاتکلیفی گرفتارند و به نماد توسعه ناتمام تبدیل شده‌اند.
_پل خلیج فارس: این پروژه ملی که قرار است قشم را به سرزمین اصلی متصل کند، از سال ۱۳۵۱ در حد آرزو مانده و توقف آن به دلیل عدم تأمین مالی، آن را به نماد بی‌اعتمادی اجتماعی تبدیل کرده است.
_ نهضت ملی مسکن: با وجود تلاش دولت برای الحاق بیش از ۳۶۰۰ هکتار زمین جدید، این طرح با چالش‌های کمبود زمین، تورم هزینه‌های ساخت و نارضایتی متقاضیان از افزایش مکرر مبالغ واریزی مواجه است.
_شهرک علوی: این طرح عظیم اسکان پس از چنددهه و صرف میلیاردها تومان، به دلیل عدم موفقیت در ترغیب شرکت‌ها و تأخیر ۱۰ ساله در زیرساخت‌ها، تنها به یک “دهکده نیمه‌ساز” با جمعیتی اندک تبدیل شده است.
* چالش “اقتدار کاغذی” و ناهماهنگی مدیریتی
ناهمگونی در دستگاه‌های اجرایی، اقتدار اداری را به یک فرمان صرفاً کلامی تبدیل کرده است. این پدیده گره‌خوردگی پروژه‌های راکد در لابه‌لای وعده‌ها را نشان می‌دهد.


گلایه‌های عمومی مقامات ارشد استان در دولت های متوالی از ناهماهنگی دستگاه‌ها و بی‌توجهی به پاره ای کارها نشان می‌دهد که “خط‌ونشان‌ها”و دستورات قاطع، ضمانت اجرایی لازم را ندارندمثلا سرنوشت پایانه مسافری نیمه‌کاره بندرعباس که از سال ۱۳۹۰ رها شده و وعده قاطع استاندار وقت برای تکمیل شش‌ماهه و معرفی متخلفان به دادگاه هرگز عملی نشد، نمونه ای ازاین موارد است . پروژه‌هایی مانند پیست دوچرخه‌سواری بندرعباس، به دلیل کیفیت ضعیف و سمبل‌کاری تخریب شده‌اند که این نشان‌دهنده ضعف ساختاری در نظام بودجه‌ریزی و نظارت بر اجرای طرح‌های عمرانی است.
*تغییر مدل توسعه و جذب سرمایه؛راه برون رفت
راه حل این بحران نه در کلنگ‌زنی‌های جدید، بلکه در تغییر مدل توسعه و اجرای قاطع اولویت‌ها نهفته است:
_ توقف پروژه‌های غیرمولد و تمرکز بر طرح‌های پیشران و اشتغال‌زا در حوزه‌های کشاورزی، صنعت و شیلات.
_جذب سرمایه بخش خصوصی و استفاده از روش‌های نوین تأمین مالی، چرا که تکمیل ۱۳۳۶ پروژه نیمه‌تمام به تنهایی به حدود ۲۲ هزار میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد.
_اعمال فشار و فسخ قرارداد واحدهای تولیدی که فعالیتی را انجام نداده اند و خلع ید اراضی دولتی راکد (مانند اراضی جزیره هرمز) برای جلوگیری از احتکار زمین و فعال‌سازی واحدهای تولیدی.

_ایجاد سامانه جامع رصد پروژه‌ها برای جلوگیری از ابهامات آماری و پاسخگویی عمومی درباره تأخیرها.
هرمزگان با برخورداری از موقعیت استراتژیک، شایسته سرنوشتی بهتر از انبوهی پروژه نیمه‌کاره است. توسعه پایدار، نه در کلنگ‌زنی‌های جدید، که در اتمام هوشمندانه طرح‌های موجود و شکستن چرخه “قتدار کاغذی” و مدیریت ضعیف نهفته است.