«بشارت نو» بک رویداد تاریخی را در گفتگو با «محسن میرحسینی»، استاد دانشگاه و پژوهشگر علوم سیاسی بررسی می کند: سیدمحسن میرحسینی/عضو هیأت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه یزد مقدمه: کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ یکی از مهمترین و سرنوشت سازترین رویدادهای تاریخ معاصر ایران است که منجر به سرنگونی دولت ملی محمد مصدق […]
«بشارت نو» بک رویداد تاریخی را در گفتگو با «محسن میرحسینی»، استاد دانشگاه و پژوهشگر علوم سیاسی بررسی می کند:
سیدمحسن میرحسینی/عضو هیأت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه یزد
مقدمه:
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ یکی از مهمترین و سرنوشت سازترین رویدادهای تاریخ معاصر ایران است که منجر به سرنگونی دولت ملی محمد مصدق و بازگشت محمدرضا پهلوی به قدرت شد. این کودتا با طراحی و پشتیبانی سازمان های اطلاعاتی آمریکا (CIA) و بریتانیا (MI6) و همکاری برخی عوامل داخلی، از جمله ارتش و گروه های سیاسی مخالف مصدق، اجرا شد. عواملی مانند ملی شدن صنعت نفت ایران, اختلافات داخلی, فشارهای اقتصادی و تحریم ها, تحریم نفتی کشورهای غربی بر ایران, دخالت کشورهای خارجی, همراهی برخی چهره های داخلی و … باعث موفقیت کودتا شدند.
کودتا در شب ۲۴ مرداد آغاز شد و ابتدا شکست خورد، اما پس از چند روز و با فشارهای سازمان یافته علیه مصدق، سرهنگ فضلالله زاهدی به نخستوزیری منصوب شد و شاه که از ایران گریخته بود، به قدرت بازگشت. این کودتا پیآمد هایی مهم نظیرسرنگونی دولت ملی مصدق و پایان دوره کوتاه نهضت ملی ایران , بازگشت محمدرضا شاه به قدرت و آغاز دوره ای از انسداد سیاسی , افزایش وابستگی سیاسی و اقتصادی ایران به آمریکا و غرب , محدود شدن آزادیهای سیاسی و فرهنگی وشکل گیری فضای امنیتی و سرکوب مخالفان و ایجاد تغییرات بنیادی در ساختار قدرت و سیاست ایران داشت.
عوامل کودتا
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ یکی از مهمترین و سرنوشت سازترین رویدادهای سیاسی در تاریخ معاصر ایران است که به سرنگونی دولت ملی محمد مصدق منجر شد. این کودتا با طراحی و تحریک بریتانیا و آمریکا، با همراهی عناصر داخلی، به ویژه ارتش شاهنشاهی و دربار، انجام شد. عوامل کودتا را میتوان به دو دسته کلی عوامل خارجی و داخلی تقسیم کرد:
عوامل خارجی:
بریتانیا که پس از ملی شدن صنعت نفت ایران توسط مصدق، منافع اقتصادی و سلطه خود را در این کشور از دست داده بود، به شدت با دولت مصدق مخالفت کرد و با استفاده از شبکه های جاسوسی و بهره گیری از تحریم نفتی، به دنبال سرنگونی او بود. آمریکا که در ابتدا نسبت به دخالت مستقیم مردد بود، اما پس از روی کار آمدن دولت آیزنهاور در سال ۱۹۵۳، با هماهنگی با بریتانیا، طرحی تحت نام “عملیات آژاکس” را برای کودتا به اجرا گذاشت. این عملیات توسط سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) با رهبری کرمیت روزولت هدایت شد.آمریکا نقش مهمی در تأمین مالی و فنی کودتا داشت و حتی از طریق پرداخت پول به اراذل و اوباش برای ایجاد آشوب خیابانی، حمایت کرد. بریتانیا پس از ملی شدن صنعت نفت ایران توسط مصدق، منافع اقتصادی و سلطه خود را از دست داده بود و به شدت با دولت مصدق مخالفت کرد. بریتانیا با استفاده از شبکه های جاسوسی، تحریم نفتی و تحریک برای سرنگونی مصدق فعالیت کرد.
عوامل داخلی:

۱- اختلافات و شکاف های داخلی میان نیروهای سیاسی و ناتوانی در حفظ وحدت ملی در برابر فشارهای خارجی
۲- نقش برخی نظامیان کلیدی و فرماندهان ارتش که از حمایت مصدق دست کشیدند و به کودتا پیوستند
۳- دخالت و حمایت برخی چهره های دربار، به ویژه اشرف پهلوی (خواهر شاه) که نقش مهمی در تشویق شاه برای امضای فرمان عزل مصدق داشت
۴- استفاده از اراذل و اوباش برای گسترش آشوب و ایجاد بی ثباتی در خیابان ها.
۵- بریتانیا که پس از ملی شدن صنعت نفت ایران توسط مصدق، منافع اقتصادی و سلطه خود را در این کشور از دست داده بود، به شدت با دولت مصدق مخالفت کرد و با استفاده از شبکه های جاسوسی و بهره گیری از تحریم نفتی، به دنبال سرنگونی او بود.
۶- آمریکا که در ابتدا نسبت به دخالت مستقیم مردد بود، اما پس از روی کار آمدن دولت آیزنهاور در سال ۱۹۵۳، با هماهنگی با بریتانیا، طرحی تحت نام “عملیات آژاکس” را برای کودتا به اجرا گذاشت و این عملیات توسط سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) با رهبری کرمیت روزولت هدایت شد. آمریکا نقش مهمی در تأمین مالی و فنی کودتا داشت و حتی از طریق پرداخت پول به اراذل و اوباش برای ایجاد آشوب خیابانی، حمایت کرد.
به طور خلاصه، کودتای ۲۸ مرداد نتیجه تقابل منافع ملی ایران در برابر سلطه و منافع استعماری-غربی بود که با بازی عوامل داخلی و خارجی شکل گرفت و تأثیرات عمیق و بلندمدتی بر سیاست، اقتصاد و جامعه ایران برجای گذاشت.
نقش آمریکایی ها و انگلیسی ها در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
نقش آمریکایی ها در تهیه و اجرای کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در ایران به دلایل زیر از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است:
کودتا با همکاری و هماهنگی نزدیک بریتانیا و آمریکا صورت گرفت؛ در حالی که انگلیس به دنبال حفظ منافع نفتی خود بود، آمریکا به دنبال افزایش نفوذ غرب در منطقه و انتقال سلطه از انگلیس به خود دست به این اقدام زد. عملیات کودتا با رمز “عملیات آژاکس” (TPAJAX) نامگذاری شد و توسط سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و سرویس مخفی بریتانیا (MI6) طراحی و هدایت گردید. آمریکا نقش اصلی در تأمین مالی، تجهیزاتی و پشتیبانی فنی کودتا داشت و برنامه ریزی دقیق، از جمله تدارک تبلیغات منفی، تحریک آشوب های خیابانی با استفاده از اراذل و اوباش، بمبگذاری های ساختگی و فشار روانی بر مردم و دولت مصدق را صورت داد.
نقش انگلستان در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ایران بسیار کلیدی و فعال بود . دلیل اصلی دخالت انگلستان واکنش به ملی شدن صنعت نفت ایران توسط مصدق بود و در این راستا تلاش هایی مانند: پیشنهاد کودتا به آمریکا و برنامه ریزی مشترک؛ فعالیت های اطلاعاتی مأموران بریتانیا در ایران؛ همکاری نزدیک با گروه های داخلی و ارتش؛ کوشش برای بازگرداندن سلطه نفتی و سیاسی و در نهایت فشار برای جلوگیری از افشای نقش رسمی انگلیس را انجام داد.
اشتباهات مصدق در ماجرای کودتای مرداد ۱۳۳۲
اشتباهات محمد مصدق در ماجرای کودتای مرداد ۱۳۳۲ را میتوان از چند جنبه مهم بررسی کرد که موجب ضعف در برابر کودتا و شکست نهضت ملی شد:
اعتماد بی حد و حصر به آمریکا: مصدق به آمریکاییها که در ابتدا چهرهای خوشایند و متفاوت از انگلیس داشتند، اعتماد زیادی کرد و گمان میکرد حمایت کامل آنها را دارد. این اعتماد در نهایت به شکست او منجر شد، چرا که آمریکا و بریتانیا با همکاری هم کودتا را سازماندهی کردند.
فساد و ناکارآمدی در کابینه: مصدق در انتخاب اعضای کابینه دقت لازم را نکرد و برخی از وزرای ناکارآمد یا مخالفان داخلی خود را در کابینه نگه داشت که موجب بیثباتی و تضعیف دولت شد.
تنش با آیتالله کاشانی و روحانیت:
مصدق با دور کردن آیتالله کاشانی، که یکی از پایه های مهم حمایت مردمی به ویژه در حوادث ۳۰ تیر بود، ارتباط خود را با بدنه مذهبی و مردم ضعیف کرد. همچنین پاسخ تند و توهین آمیز به نامه اعتراض کاشانی سبب دوری ایشان و کاهش حمایت مردمی شد.
عدم محاکمه قاتلان ۳۰ تیر:
در حالی که مردم خواستار محاکمه عوامل کشتار ۳۰ تیر بودند، مصدق قاتلان مانند قوامالسطنه را آزاد کرد و نگذاشت محاکمه شوند که باعث نارضایتی مردم و کاهش اعتماد به دولت او شد.
خودرأیی و بی توجهی به توصیه ها:
مصدق نسبت به توصیه های دوستان و متحدانش مانند سنجابی بی توجه بود. مثلاً در اجازه برگزاری تظاهرات توده ایها و انحلال مجلس با برگزاری رفراندوم، که مخالفان هشدار داده بودند، پافشاری کرد.
انحلال مجلس و برگزاری رفراندوم:
تصمیم به انحلال مجلس و برگزاری رفراندوم، بدون اجماع سیاسی کافی، شاه را برای عزل او قویتر کرد و فرصت کودتا را فراهم آورد.
از دست دادن حمایت ارتش و نیروهای سیاسی:
مصدق نتوانست حمایت کامل ارتش و احزاب سیاسی را به دست آورد و بخشهایی از ارتش و نیروهای سیاسی به سمت مخالفان او متمایل شدند.
عدم توجه به اتحاد نیروهای ملی:
ناتوانی در حفظ اتحاد میان گروهها و شخصیتهای مختلف ملی و مذهبی باعث شد کفه مخالفان سنگینتر شود و حمایت مردمی کاهش یابد.
زیر پا گذاشتن قانون اساسی مشروطه:
بر اساس قانون مشروطه ایران، به طور مشخص، نخست وزیر مانند مصدق به طور مستقیم حق انحلال مجلس شورای ملی را نداشت. در قانون اساسی مشروطه و متممآن، انحلال مجلس شورای ملی از اختیارات شاه تعیین شده بود. در قانون اساسی مشروطه آمده بود که:
– شاه میتواند مجلس شورای ملی و یا مجلس سنا را منحل کند.
– انحلال مجلس مستلزم صدور فرمان همایونی است و باید دلیل آن در فرمان ذکر شود.
– پس از انحلال، انتخابات مجدد برگزار می شود.
خلاصه اینکه، بر اساس قانون مشروطه ایران انحلال مجلس شورای ملی در اختیار شاه بود و نخستوزیر اجازه این کار را نداشت. اقدام مصدق در انحلال خودسرانه مجلس بر خلاف قانون بود و این نکته یکی از مباحث مهم حقوقی و سیاسی در تاریخ کودتای ۲۸ مرداد است.
عدم توانایی در جلب حمایت کامل ارتش:
ارتش بهعنوان یکی از بازیگران مهم سیاسی، حمایت کامل خود را از مصدق دریغ کرد که جلوی قدرتگیری مخالفان را گرفت.
ضعف شناخت و برنامه ریزی استراتژیک:
مصدق تصور کرد بریتانیا برای حفظ منافع نفتی خود مجبور به مصالحه با ایران خواهد بود، اما عملاً تحریمها و فشارهای جهانی باعث شد که ایران در وضعیت بحرانی قرار بگیرد و نتواند از این فشارها جان سالم به در ببرد. این اشتباهات به همراه عوامل خارجی و خیانتهای داخلی مانند همکاری برخی از نیروهای محلی با کودتاگران، زمینهساز سقوط دولت ملی و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شد. البته باید توجه داشت که مصدق یکی از چهره های برجسته تاریخ ایران بود و تلاشهای او برای ملی کردن نفت و استقلال کشور ارزشمند است اما اشتباهات مدیریتی و سیاسی نیز در سرنوشت او مؤثر بودند.
تبعات بلندمدت کودتای ۲۸ مرداد برای ایران
تبعات بلندمدت کودتای ۲۸ مرداد برای ایران بسیار گسترده و عمیق بود که میتوان آنها را در چند محور اصلی خلاصه کرد:
تقویت سلطنت و انسداد سیاسی:
بازگشت محمدرضا شاه به قدرت باعث شد که سلطنت او به شدت تقویت شود و کنترل بیشتری بر حکومت و جامعه اعمال کند. این بازگشت مسیر دیکتاتوری و سرکوب سیاسی در ایران را هموار کرد و مخالفان سیاسی، به ویژه ملی گرایان و چپگرایان، تحت فشار، دستگیری و تبعید قرار گرفتند.
سرکوب آزادیهای سیاسی و فرهنگی:
کودتا منجر به سرکوب گسترده فعالیت های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شد. آزادیهای اجتماعی و فرهنگی محدود شد، سانسور بر مطبوعات، ادبیات، هنر و رسانه ها شدت گرفت و بسیاری از فعالان فرهنگی و هنری به فعالیت های زیرزمینی یا مهاجرت به خارج از کشور روی آوردند.
توسعه اقتصادی نفت محور با نابرابری های اجتماعی:
با تثبیت شاه و حمایت غرب، برخی اصلاحات اقتصادی و توسعه صنایع به ویژه نفت صورت گرفت، اما این توسعه یکسان نبود و نابرابری های اقتصادی و اجتماعی افزایش یافت که در نتیجه به نارضایتی های عمومی و اعتراضات گسترده در دهه های بعد دامن زد. وابستگی بیشتر به غرب و سیاست خارجی تحت تأثیر آمریکا: کودتا موجب شد روابط ایران با آمریکا و غرب تقویت شود و اقتصاد، نظام سیاسی و راهبردهای کلان به شدت به غرب وابسته گردد. این وابستگی، زمینه نارضایتی های گسترده و تنش های سیاسی داخلی را بوجود آورد.
تأثیرات منفی بر هویت ملی و اجتماعی:
کودتا باعث ایجاد بی اعتمادی و ناامیدی عمیق در میان مردم نسبت به حکومت و نهادهای سیاسی شد. همچنین، تلاش هایی برای حفظ و بازسازی هویت ملی در مقابل نفوذ فرهنگی غرب شکل گرفت که پیچیدگی های فرهنگی و اجتماعی را به همراه داشت.
زمینه ساز انقلاب اسلامی ۱۳۵۷:
یکی از مهمترین تبعات بلندمدت کودتا، شکل گیری موج گسترده نارضایتی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بود که نهایتاً منجر به انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ و سقوط رژیم پهلوی شد. به عبارتی، کودتای ۲۸ مرداد باعث شد تا ایران در مسیر انسداد سیاسی و وابستگی به قدرتهای خارجی قرار گیرد، و این وضع تا چند دهه تأثیرات عمیق خود را بر ساختار سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران حفظ کند.

























Friday, 5 December , 2025