سید رضا هاشمی زاده/شمشیر «طالبان» بر گلوی «هامون» و امنیت آبی کشور قرار گرفته است؛ اگر تهران نتواند با ترکیبی هوشمندانه از دیپلماسی قوی و چانهزنی فعال، مدیریت داخلی کارآمد و سرمایهگذاریهای زیرساختی بلندمدت، و همکاریهای منطقهای مؤثر، به یک توافق پایدار و قابل اجرا با طالبان دست یابد، شرق ایران با بحران انسانی، زیستمحیطی، […]
سید رضا هاشمی زاده/شمشیر «طالبان» بر گلوی «هامون» و امنیت آبی کشور قرار گرفته است؛
- اگر تهران نتواند با ترکیبی هوشمندانه از دیپلماسی قوی و چانهزنی فعال، مدیریت داخلی کارآمد و سرمایهگذاریهای زیرساختی بلندمدت، و همکاریهای منطقهای مؤثر، به یک توافق پایدار و قابل اجرا با طالبان دست یابد، شرق ایران با بحران انسانی، زیستمحیطی، اقتصادی و امنیتی بیسابقهای روبرو خواهد شد که پیامدهای ویرانگر آن نه تنها بر مناطق مرزی، بلکه بر کل کشور سایه خواهد افکند
- سرنوشت سیستان، به سرنوشت هامون گره خورده است و پاسخ به این سؤال حیاتی که آیا ایران میتواند پیش از تکمیل کامل سد بخشآباد (با پیشرفت ۸۵ درصدی)، توافقی تاریخی با طالبان رقم بزند، در گرو تحرک و قاطعیت دیپلماتیک فوری و مؤثر است. عقربههای ساعت برای نجات شرق ایران در حال از دست رفتن هستند
با بازگشت غیرمنتظره طالبان به قدرت در افغانستان، فصلی جدید و پرتلاطم در مناسبات آبی دو کشور گشوده شد. مقامات طالبان موضوع حقابههای تاریخی ایران از رودخانههای مرزی را به انحا گوناگون نادیده گرفته و حتی منکر شده اند .در شرایطی که شرق ایران سالهاست با خشکسالیهای بیسابقه و تغییرات اقلیمی ویرانگر دست و پنجه نرم میکند، طالبان با سیاستهای یکجانبه و شتابزده در سدسازی، نه تنها حیات رودخانهها و تالابهای مرزی ما را به گروگان گرفتهاند، بلکه این بحران آبی را به یک تهدید امنیتی ملی و فاجعهای انسانی تمامعیار تبدیل کردهاند. این گزارش ، نگاهی به ریشهها، ابعاد و پیامدهای این رویارویی هیدروپلیتیک و لزوم مقابله ایران با “جنگ آب” در مرزهای شرقی انداخته است .
طالبان و استراتژی “آبسالاری”
طالبان، علیرغم مشکلات عدیده اقتصادی و تحریمهای بینالمللی، پروژههای سدسازی گستردهای را در بالادست رودخانههای مرزی با ایران، با سرعتی حیرتانگیز پیگیری میکند. این رویکرد چندوجهی، اهدافی فراتر از توسعه داخلی افغانستان را دنبال میکند که در کانون آن، بهرهبرداری از آب به عنوان یک ابزار استراتژیک قرار دارد:
- تأمین امنیت غذایی و توسعه کشاورزی داخلی: طالبان مدعیاست که این سدها برای تأمین نیازهای آبی کشاورزی و استقلال غذایی افغانستان حیاتی هستند.
- تحمیل هژمونی آبی و اعمال فشار بر ایران: سدسازی، به ابزاری قدرتمند برای چانهزنی سیاسی، تحمیل اراده و اعمال فشار بر تهران در مذاکرات تبدیل شده است.
- جلب حمایت و سرمایهگذاری رقبای منطقهای ایران: حضور و همکاری پنهان و آشکار کشورهایی نظیر ترکیه، قطر و چین در این پروژهها، نه تنها به تقویت جایگاه طالبان در عرصه بینالملل کمک میکند، بلکه ابزاری برای افزایش نفوذ این کشورها در منطقه و تضعیف جایگاه ایران است.
- پروژههای سدسازی بحرانساز
- سد کمالخان (رود هیرمند): این سد با ذخیره ۵۲ میلیون مترمکعب آب و شبکههای کانالکشی وسیع، به طور مستقیم حقابه ایران را بر اساس معاهده ۱۹۷۳ نقض کرده و ضربه مهلکی به حیات تالاب بینالمللی هامون وارد آورده است.
- سد بخشآباد (رود فراهرود): با ظرفیت عظیم ۱.۳ میلیارد مترمکعب و پیشرفت فیزیکی نگرانکننده ۸۵ درصدی، این سد تهدیدی جدی برای قطع کامل جریان آب به سیستان و بلوچستان به شمار میرود. تکمیل آن، عملاً به معنای پایان حیات تالاب هامون و نابودی اکوسیستم و معیشت مردم سیستان خواهد بود.
- سد پاشدان (رود هریرود): این سد با ظرفیت ۴۵ میلیون مترمکعب، به طور مستقیم تأمین آب شرب مشهد و مناطق وسیعی از خراسان را تهدید میکند و هماکنون نیز بر دبی آب ورودی به ایران تأثیرات محسوس گذاشته است.
- سد سلما (روی هریرود): اگرچه ساختار این سد قدیمیتر است، اما مدیریت آن توسط طالبان و عدم شفافیت در آزادسازی آب، به تشدید مشکلات آبی در پاییندست کمک کرده است.
خلأ حقوقی،حفرهای برای سوءاستفادههای استراتژیک
یکی از نقاط ضعف اساسی در این مناقشه، خلأ فاجعهبار حقوقی در خصوص اکثر رودخانههای مرزی است. معاهده ۱۹۷۳ هیرمند تنها حقابه ایران از این رود را مشخص کرده و خود نیز دارای ابهاماتی در مورد مکانیزمهای اجرایی و نظارتی است که طالبان از آن بهره میبرند. اما برای رودخانههای حیاتی مانند فراهرود و هریرود، هیچ توافقنامه یا معاهده رسمی و الزامآوری وجود ندارد. این شکاف قانونی به طالبان اجازه داده است تا با دست باز به اقدامات یکجانبه و سدسازیهای بیمحابا بپردازد ، بدون اینکه مسئولیت حقوقی روشنی در قبال تبعات آن متوجهشان باشد. این ضعف بنیادین حقوقی، به وضوح به تنشهای کنونی آبی میان دو کشور دامن زده است.
سیستان در آستانه فاجعه پیامدهای آببندی مرزها
اقدامات یکجانبه طالبان، شرق ایران را در آستانه فاجعهای چند بعدی قرار داده که ابعاد آن از بحران زیستمحیطی تا ناامنی مرزی گسترده است:
فاجعه زیستمحیطی و بحران سلامت
- مرگ هامون و تولد ریزگردها: دریاچه بزرگ و حیاتی هامون، که روزگاری مایه حیات سیستان بود، اکنون به طور کامل خشک شده و به کانونی عظیم از ریزگردهای سمی، حاوی آرسنیک و سرطانزا تبدیل شده است. این ریزگردها، نه تنها کیفیت هوا را به شدت کاهش دادهاند، بلکه سلامت ساکنان منطقه را به طور مستقیم و دائمی تهدید میکنند.
- تخریب اکوسیستم و کاهش تنوع زیستی: خشک شدن تالابها به نابودی حیات وحش، از بین رفتن پوشش گیاهی و کاهش شدید تنوع زیستی در منطقه انجامیده است.
- افزایش بیماریهای تنفسی و چشمی: آلودگی هوای ناشی از ریزگردها، شیوع بیماریهای تنفسی مزمن، چشمی و پوستی را در مناطق مرزی به شکل نگرانکنندهای افزایش داده است.
بحران اقتصادی و اجتماعی فراگیر
- مرگ کشاورزی و دامداری: سیستان و بلوچستان و بخشهایی از خراسان، به شدت به آب رودخانههای مرزی وابستهاند. قطع جریان آب، به نابودی کامل کشاورزی و دامداری در این مناطق انجامیده و معیشت و زندگی هزاران خانوار را به نیستی کشانده است.
- بیکاری بیسابقه و مهاجرت اجباری: آمارها از بیکاری ۹۴ درصدی در سیستان و بلوچستان حکایت دارند. این وضعیت اسفبار، ساکنان را مجبور به مهاجرتهای گسترده و اجباری به شهرهای بزرگتر کشور کرده است؛ مهاجرتهایی که خود نیز فشار مضاعفی بر زیرساختها و منابع شهرهای مقصد وارد میکند.
- تهدید امنیت غذایی ملی: کاهش تولیدات کشاورزی در پی بحران آب، وابستگی کشور به واردات محصولات اساسی را افزایش داده و امنیت غذایی منطقه و در درازمدت کشور را به خطر انداخته است.
- افزایش هزینههای درمانی و اجتماعی: شیوع بیماریها و نیاز به درمان، هزینههای بهداشتی و درمانی را در مناطق درگیر بحران به شدت افزایش داده و فشار اجتماعی را فزونی بخشیده است.
تهدیدات امنیتی و مرزی
افزایش تنشهای مرزی و درگیریهای محتمل: عدم پایبندی طالبان به حقابهها، به افزایش تنشها و درگیریهای پراکنده و حتی تبادل آتش میان مرزبانان ایران و نیروهای طالبان در مناطق مرزی منجر شده است. این درگیریها، بستر را برای رویاروییهای بزرگتر فراهم میکند.
- رشد قاچاق و ناامنی: مناطق خشکیده، فقیر و محروم، به پایگاههایی مناسب برای فعالیت گروههای سازمانیافته قاچاق مواد مخدر، سلاح و انسان تبدیل شدهاند که به شدت بر ناامنی در مرزهای شرقی میافزاید.
- چالش مهاجران افغان و فشار بر منابع: حضور تخمینی میلیون ها مهاجر افغان در ایران (مجاز و غیرمجاز )، فشار مضاعفی بر منابع محدود آبی، انرژی و زیرساختهای اجتماعی ایران وارد میکند. این جمعیت عظیم نه تنها بر منابع آبی فشار میآورد، بلکه میتواند به مسائل امنیتی و رقابت بر سر مشاغل دامن زده و چالشهای اجتماعی را تشدید کند.
دیپلماسی ایران: سکوت، انفعال یا استراتژی پنهان؟
در مواجهه با این بحران حیاتی، رویکرد دیپلماسی ایران با چالشها و انتقادات جدی روبرو بوده است:
- سکوت نسبی و واکنشهای ضعیف: بسیاری از کارشناسان و نمایندگان مجلس، واکنش رسمی ایران به سدسازیها و نقض حقابه از سوی طالبان را در مقایسه با دورههای گذشته (مانند مواجهه با طالبان در دهه ۷۰)، ضعیف، غیرقطعی و فاقد قاطعیت لازم ارزیابی میکنند. این امر، به طالبان جسارت و گستاخی بیشتری در اقدامات خود داده است.
- عدم استفاده مؤثر از ابزارهای بینالمللی: ایران نتوانسته است به طور مؤثر از ظرفیت نهادها و کنوانسیونهای بینالمللی مانند کنوانسیون رامسر (در خصوص تالابها)، سازمان ملل متحد و دیوان بینالمللی دادگستری لاهه برای اعمال فشار حقوقی بر طالبان و جلب حمایت جامعه جهانی استفاده کند. به نظر میرسد پرونده حقوقی بینالمللی در این زمینه به طور جدی پیگیری نشده است.
- رقابت منطقهای و نفوذ رقبا: حضور فعال و سرمایهگذاری کشورهایی مانند ترکیه، قطر و چین در پروژههای توسعهای افغانستان، از جمله سدسازیها، با اهداف ژئوپلیتیکی و اقتصادی، نفوذ این کشورها را در منطقه افزایش داده و از سوی دیگر، دست ایران را برای اعمال فشار دیپلماتیک محدودتر میسازد.
- انتقادات داخلی و اتهام “بیعملی”: نمایندگان مجلس شورای اسلامی و کارشناسان داخلی بارها دولت را به “بیعملی” و “انفعال” در برابر اقدامات طالبان متهم کرده و خواستار موضعگیری قاطعتر و اقدامات عملی و شفاف شدهاند.
نقلقولهای کلیدی
- ابوالفضل ظهرهوند، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس: «طالبان با سدسازی قصد فشار بر ایران را دارد. ترکیه و قطر پشت این اقدامات هستند و این به معنای جنگ آب و حتی درگیریهای فیزیکی در آینده است.»
- فداحسین مالکی، سفیر پیشین ایران در افغانستان و نمابنده مجلس : «حاکمیت طالبان تهدید جدی برای امنیت منطقه است و لازم است با یک راهبرد جامع و بلندمدت با آنها برخورد شود.»
* راهکارهای پیشرو: از دیپلماسی هوشمند تا خودکفایی آبی
مواجهه با این بحران چندوجهی نیازمند یک رویکرد جامع، چندلایهای و واقعبینانه است که هم شامل اقدامات دیپلماتیک قاطع و هم تدابیر داخلی بلندمدت باشد:
دیپلماسی فعال و هوشمند
- مذاکره فوری و جامع با طالبان: مذاکرات نباید تنها به هیرمند محدود شود؛ بلکه باید به تدوین توافقنامههای جدید و الزامآور برای رودخانههای فراهرود و هریرود نیز بپردازد.
- پیشنهاد «معامله آب در برابر برق/انرژی و خدمات فنی»: این میتواند یک اهرم اقتصادی مؤثر برای وادار کردن طالبان به آزادسازی حقابهها باشد. ایران میتواند در ازای دریافت حقابه، انرژی، خدمات فنی، زیرساختها یا حتی کمکهای بشردوستانه به افغانستان ارائه دهد.
- ارجاع قاطعانه موضوع به سازمانهای بینالمللی: استفاده از ظرفیت کنوانسیون رامسر، سازمان ملل متحد و دیوان بینالمللی دادگستری لاهه برای اعمال فشار حقوقی و جلب حمایت جامعه جهانی از حقابه ایران.
- گفتگو با حامیان منطقهای طالبان: ایران باید با کشورهایی نظیر ترکیه، قطر و چین وارد گفتگوهای دیپلماتیک جدی شود تا آنها را از پیامدهای امنیتی و زیستمحیطی منطقهای بحران آب آگاه سازد و از حمایت آنها از پروژههای سدسازی یکجانبه بکاهد.
مدیریت داخلی و کاهش وابستگی استراتژیک
- سرمایهگذاری گسترده در فناوریهای نمکزدایی (شیرینسازی آب دریا): این اقدام میتواند وابستگی مناطق شرقی به آبهای مرزی را به شدت کاهش داده و منبع پایدار آب شرب و حتی کشاورزی را فراهم کند. پروژههای انتقال آب از دریای عمان به سیستان و بلوچستان باید با سرعت و جدیت بیسابقهای پیگیری شوند.
- توسعه سیستمهای بازچرخانی آب و استفاده از پساب: بهینهسازی مصرف آب در بخشهای کشاورزی (که ۸۵ درصد مصرف آب ایران را به خود اختصاص داده) و شهری، ضروری است.
- تغییر الگوهای کشت و توسعه کشاورزی کمآببر: ترویج کشت محصولاتی که نیاز آبی کمتری دارند و استفاده از روشهای نوین آبیاری (مانند آبیاری قطرهای) در شرق کشور.
- توسعه زیرساختهای انتقال آب داخلی: ایجاد و توسعه خطوط انتقال آب از منابع داخلی (مانند دریای عمان) به مناطق شرقی، به عنوان یک راهحل بلندمدت و استراتژیک.
ساماندهی مهاجران افغان و مدیریت پیامدها
- ثبتنام و ساماندهی دقیق مهاجران قانونی: ایجاد سازوکار دقیق برای شناسایی و مدیریت جمعیت مهاجران قانونی جهت تخصیص منطقی منابع و خدمات.
- بازگرداندن اتباع غیرمجاز: تدوین یک برنامه زمانبندیشده، انسانی و همکاریمحور با افغانستان برای بازگرداندن مهاجران غیرمجاز به کشورشان، جهت کاهش فشار بر منابع آب، انرژی و خدمات عمومی.
تقویت مرزها و تدابیر امنیتی
افزایش نظارت و حضور نظامی در مرزهای شرقی: برای مقابله با قاچاق مواد مخدر و سلاح و همچنین جلوگیری از درگیریهای مرزی.
تقویت دیپلماسی امنیتی با طالبان: تلاش برای ایجاد مکانیزمهایی برای جلوگیری از تنشهای نظامی در مرزها و مدیریت اختلافات احتمالی.
دوراهی سرنوشتساز؛ آب یا فاجعه؟
بحران آب در شرق و وسط بودن پای طالبان ، تنها یک چالش هیدروپلیتیک صرف نیست؛ بلکه یک آزمون جدی برای دیپلماسی، مدیریت بحران و امنیت ملی ایران است. طالبان، با استفاده از ضعفهای حقوقی و فشارهای ژئوپلیتیک، آب را به «سلاح سیاسی» علیه ایران تبدیل کردهاند و ادامه این روند میتواند به تشدید بیسابقه تنشهای مرزی، درگیریهای نظامی، و بیثباتی عمیق در شرق کشور منجر شود. این وضعیت، به عنوان یک تهدید جدی برای تمامیت ارضی و امنیت ملی ایران، نیازمند هوشیاری، قاطعیت و اقدام فوری است.
اگر تهران نتواند با ترکیبی هوشمندانه از دیپلماسی قوی و چانهزنی فعال، مدیریت داخلی کارآمد و سرمایهگذاریهای زیرساختی بلندمدت، و همکاریهای منطقهای مؤثر، به یک توافق پایدار و قابل اجرا با طالبان دست یابد، شرق ایران با بحران انسانی، زیستمحیطی، اقتصادی و امنیتی بیسابقهای روبرو خواهد شد که پیامدهای ویرانگر آن نه تنها بر مناطق مرزی، بلکه بر کل کشور سایه خواهد افکند. سرنوشت سیستان، به سرنوشت هامون گره خورده است و پاسخ به این سؤال حیاتی که آیا ایران میتواند پیش از تکمیل کامل سد بخشآباد (با پیشرفت ۸۵ درصدی)، توافقی تاریخی با طالبان رقم بزند، در گرو تحرک و قاطعیت دیپلماتیک فوری و مؤثر است. عقربههای ساعت برای نجات شرق ایران در حال از دست رفتن هستند.


























Saturday, 6 December , 2025