شصت درصدی که می توانستند در انتخابات شرکت کرده و رای دهند و حماسه خلق کنند، اما شرکت نکردند و رای ندادند. به نظر می رسد آنها نه اصولگرایان را قبول دارند و نه اصلاح طلبان را و حتی اگر خود احمدی نژاد و  خاتمی و روحانی هم به میدان می آمدند، قرار نبود […]

 

شصت درصدی که می توانستند در انتخابات شرکت کرده و رای دهند و حماسه خلق کنند، اما شرکت نکردند و رای ندادند. به نظر می رسد آنها نه اصولگرایان را قبول دارند و نه اصلاح طلبان را و حتی اگر خود احمدی نژاد و  خاتمی و روحانی هم به میدان می آمدند، قرار نبود که این شصت درصد برای رای دادن تحریک شوند.رقم بزرگی از این شصت درصد جوانانی هستند که به دنبال گوشی می گردند که صدایشان را بشنود و ذهنی که حرفشان را بفهمد. گویا قرار هم نیست که در دور دوم هم معجزه ای رخ دهد و اتفاق خاصی بیفتاد. چرا که اگر این شصت درصد رای دانی بودند، همان مرحله هم شرکت می کردند و رای می دادند.از طرفی فردی هم که با رای پایین رئیس جمهور شود، نه دارای پایگاه مردمی است و نه می تواند به پشتوانه رای مردم در مقابل مجلس حداقلی قد علم کرده و کار خاصی انجام دهد.

پس وقت آن است تا نظام برای به صحنه آوردن ۶۰ درصدی که دیگر به مدیران سابق و فعلی اعتقاد و اعتمادی ندارد و گوششان از شعارها پر است، طرحی نو دراندازد.نه پزشکیان و نه جلیلی هیچکدام قادر نیستند با گفتمان و شعارها و تیم همراه خود این شصت درصد خاموش را که هیچکدام را قبول ندارند، وادار به حرکت کنند.نسل امروز راه خودش را می رود و کار خودش را انجام می دهد. از وضع موجود ناراضی است و هیچ رویایی ندارد. فقط می خواهد آنجور که خود می خواهد زندگی کند.  دنبال کسی می گردد که او را درک کند و لااقل یک رویایی جدید برایش بسازد و بیاورد.

بسیاری از آنانی که سال ۷۶ به خاتمی رای دادند، الان فرزندانشان توجهی به آنچه پدران و مادران انجام می دهند، ندارند و رای نمی دهند، چون نتیجه رای دادن مادران و پدرانشان را دیده و می بینند.