جزیره ماهی

روایتی از شهید محمد رضایی، غواص شجاعی که در “کربلای ۴ “خط را شکست

ارین آذرنگار_پس از عملیات موفق والفجر ۸ در زمستان ۱۳۶۴ که منجر به دستیابی و تصرف منطقه فاو از سوی ایران شد، سپاه یک عملیات بزرگ سالیانه خود را برای اجرا در زمستان ۱۳۶۵ طراحی کرد.
پیشنهاد سپاه ،عملیاتی در منطقه شلمچه، ام‌الرصاص و جزیره مینو بود و هدف از آن نیز، تصرف منطقه ابوالخضیب در شرق بصره بود. پس از بررسی‌های صورت‌گرفته در ماه‌های قبل از عملیات، فرماندهان ارشد و تصمیم‌گیران برای اجرای عملیات بزرگ در مناطق مذکور به توافق رسیدند. نام عملیات هم در ادامه کربلا‌های اجرا شده، «کربلای ۴» شد.

عملیات «کربلای ۴» با نام محمد (ص) ۲۲:۴۵ دقیقه ۳ دی ماه سال ۱۳۶۵ با استقرار یگان‌ها در تمام محورها در رود اروند در حالی آغاز شد که رادارهای آمریکائی به جبران قضیه مک فارلین(سفر پنهانی و غیرقانونی مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور آمریکا به ایران، ۱۳۶۴)، تمام جزئیات عملیات را به عراقی‌ها داده بودند.
اسارت تا شهادت
«محمد رضایی» یکی از مسئول دسته‌های غواصان اطلاعات عملیات تیپ ۲۱ امام رضا علیه‌السلام بود.
غواص شجاع جان بر کفی که در “کربلای ۴ “خط را شکست و همراه با دیگر هم رزمانش در جزیره ماهی اسیر شد.
تعداد اندکی از اسرا میدانستند که محمد کیست.
یکی از اسرا که محمد را می‌شناخت از روی نا آگاهی در مورد وی در میان جمعی از اسرای ایرانی صحبت کرده  از اینکه محمد جز بچه های اطلاعات عملیات است و با توجه به داشتنن اطلاعات تعداد زیادی از فرماندهان ارتش عراق به دست وی کشته شده اند و و تعریف از محمد رضایی.

این خبر به گوش عدنان و علی آمریکایی (سرباز عراقی که لباس آمریکای می پوشید و چهره شبیه به سربازان آمریکای داشت و بسیار قوی  و جسه ای بزرگ داشت و عدنان هم یک ورزشکار که زبان فارسی را کاملا بلد بود و بسیار جلاد بود)، دراردوگاه تکریت ۱۱ میرسد ،  این دو شکنجه گر،آسایشگاه به آسایشگاه دنبال محمد می گشتند.
وقتی محمد را پیدا کردند علی آمریکای که قدی بلند و درشت اندام داشت اندام کوچک و ضعیف محمد را که دید خشمگین تر شد چون با توجه به چیزهای که در مورد محمد شنیده بود انتظار داشت یک فرد قوی جسه و بلند قد پیدا کند نه یک نوجوان  لاغر اندام ……
هر روز محمد را به روشهای مختلف و وحشیانه شکنجه می کردند ،آنها میخواستند بدانند  که چه کسانی با او بودند؟ قرار بود چه کاری انجام دهند؟ و….

شربت شهادت
«عباسعلی مؤمن»، یکی از آزادهای دفاع مقدس از شاهدان عینی شکنجه و شهادت «محمد رضایی» در تکریت ۱۱ است. او در این باره می‌گوید: «بعثی‌ها بعد از چند بار شکنجه و بازجویی شهید رضایی، وقتی دیدند به نتیجه نمی‌رسند، اقدام وحشیانه‌ای کردند؛ عدنان و علی آمریکایی گرگ‌صفتان بعثی بودند که بازجویی و شکنجه شهید رضایی را بر عهده داشتند، اما موفق به تخلیه اطلاعات از این اسیر ایرانی نشده بودند. این دو بعثی ابتدا شهید رضایی را جلوی حمام لخت کردند و با کابل و چوب به جانش افتادند. شیشه خرده‌های پنجره کوچک حمام روی زمین ریخته شده بود. این دو ظالم، محمد را روی زمین غلت می‌دادند و این شیشه خرده‌ها به بدن آقامحمد فرو می‌رفت. بعد از این همه شکنجه وقتی دیدند، محمد رضایی حرف نمی‌زند و فقط ناله می‌کند، آب نمک بر روی زخم‌های شهید رضایی ریختند. آن‌ها باز هم دست‌بردار نبودند. محمد بخاطر شکستگی دست و پا، توان حرکت نداشت و ناله‌هایش لحظه به لحظه ضعیف‌تر می‌شد، محمد رضایی با همان صدای ضعیفش حضرت زهرا (س) و حضرت ابوالفضل (ع) را صدا می‌زد. عدنان و علی آمریکایی برای اینکه صدای محمد را نشوند، قالب صابون را داخل دهان محمد گذاشتند و تا حلق او فرو بردند. با این کار آن‌ها راه تنفس محمد بسته شد و با مظلومیت به شهادت رسید. دیگر صدای ناله او را نشنیدیم. بعد هم پیکر محمد را از اسارتگاه خارج کردند.

شبیه معجزه
ماجرای شهید «محمد رضایی» تمام نمی‌شود. وقتی اسرا به کشور بازمی‌گردند، خبر نحوه شکنجه و شهادت محمد را به خانواده می‌دهند، اما خانواده همچنان انتظار می‌کشیدند که پیکر محمد را در آغوش بگیرند. سال ۱۳۸۱ پیکر اسرای شهیدی که در قبرستان الکرخ عراق به خاک سپرده شده بودند را نبش قبر می‌کنند تا به کشور بازگردانند. در بین این شهدا، پیکر «محمد رضایی» سالم مانده بود. بعد از اینکه پیکر شهید را به ایران منتقل می‌کنند، این شهید  در مسجد امام سجاد (ع) شیروان آرام می‌گیرد.

شهید محمدرضایی متولد ۱۳۴۶ در مشهد بود. او از مسئولان دسته غواصان اطلاعات عملیات تیپ ۲۱ امام رضا (ع) بود که در جریان عملیات «کربلای ۴» در دی ماه ۱۳۶۵ به اسارت بعثی‌ها درآمد. بعد از شناسایی این آزاده توسط بعثی‌ها، او را چندین بار شکنجه می‌کنند و سرانجام در سال ۱۳۶۶ بر اثر شکنجه‌های سخت او را به شهادت می‌رسانند. پیکر این شهید سال ۱۳۸۱ به کشور بازگشت.
این گزارش برگرفته از کتاب صد و هفتادو ششمین غواص و خاطرات عباسعلی مؤمن یکی از شاهدان عینی شکنجه و شهادت «محمد رضایی» در تکریت ۱۱ بود