محمد امامی/آقای هاشمی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات؛ سخنان امیدوارکننده شما در کنفرانس ملی مخابرات درباره «همصدایی برای توسعه ارتباطات» و مهاجرت بزرگ به فیبر نوری، بیتردید در ظاهر، نویدبخش آیندهای روشن برای زیرساختهای دیجیتال کشور است. تأکید بر «خانواده ارتباطات» و محوریت «رضایت مردم» نیز ستودنی است. اما گویی قطعهای مهم از این پازل […]
محمد امامی/آقای هاشمی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات؛ سخنان امیدوارکننده شما در کنفرانس ملی مخابرات درباره «همصدایی برای توسعه ارتباطات» و مهاجرت بزرگ به فیبر نوری، بیتردید در ظاهر، نویدبخش آیندهای روشن برای زیرساختهای دیجیتال کشور است.
تأکید بر «خانواده ارتباطات» و محوریت «رضایت مردم» نیز ستودنی است. اما گویی قطعهای مهم از این پازل توسعه گم شده است؛ قطعهای به نام «منابع انسانی مخابرات» که در تضاد آشکار با واقعیتهای صنعت مخابرات قرار دارد. چگونه میتوان از تحول ملی سخن گفت، در حالی که سرمایههای انسانی اجرای این پروژه در بحران به سر میبرند؟
این پرسش اساسی مطرح است که در این نقشه راه پرطمطراق، جایگاه آن نیروهایی که سالها موتور محرکه و سرمایه اجتماعی این صنعت عظیم بودهاند، کجاست؟
جامعه کارکنان، مهندسان و بازنشستگان مخابرات که امروزه بخش عمدهای از آنان در زیر بار سنگین مطالبات معوقه و بیعدالتیهای فراوان، به ستوه آمدهاند. چگونه میتوان پروژه فیبر نوری را پیش برد، در حالی که بدنه اجرایی آن با چالشهای معیشتی و حقوقی دست به گریبان است؟
توسعه در خلا رخ نمیدهد. چگونه میتوان از پروژههای بزرگ ملی سخن گفت، در حالی که بحران انگیزش و فرسایش منابع انسانی، بدنه مخابرات را فلج کرده است؟
چگونه میتوان به «همصدایی» رسید، وقتی صدای اعتراض مکرر و مظلومانه هزاران کارمند و بازنشسته در مقابل ساختمانهای مخابرات و وزارت ارتباطات و ستاد اجرایی و … ، ناشنیده میماند و مطالبات قانونی آنان با بیتفاوتی مسئولان مواجه میشود؟
واقعیتهای نگران کننده
۱) آییننامه ۸۹/۲۴: میثاقی شکسته شده: آییننامه استخدامی مصوب ۱۳۸۹ (معروف به ۸۹/۲۴) که اجرای بیکم و کاست آن خواسته اصلی جامعه مخابراتی است، سالهاست نادیده گرفته میشود. جالب اینکه ضرورت اجرای این آییننامه در دو پیمان جمعی کار مورخ ۱۷ آذر ۹۸ و ۲۳ آبان ۱۴۰۲ به تأیید تمام طرفین رسیده، اما همچنان شاهد اجرایی نشدن آن هستیم.
۲) چندپارگی و تبعیض در وضعیت نیروی انسانی: امروز صنعت مخابرات با تبعیض میان کارکنان مخابرات و همراه اول و همچنین میان کارکنان رسمی و شرکتی و ایثارگران تبدیل وضعیتشده مواجه است.
اگرچه تعداد محدودی از نیروهای شرکتی ایثارگر توانستهاند به وضعیت رسمی تبدیل شوند، اما به دلیل تبعیضی که میان دستههایی که برشمردیم و تفکیک همراه اول از شرکت مخابرات ایران، این اقدام نتوانسته از عمق بحران انگیزش و احساس تبعیض در بدنه کارگری بکاهد. این چندپارگی، انسجام لازم برای پیشبرد پروژههای ملی را با چالش مواجه خواهد کرد.
۳) نهادهای نظارتی و پیمانهای جمعی: افزون بر انتظاری که از مخابرات برای اجرای بدون تنازل آییننامه استخدامی مصوب سال ۸۹ وجود دارد، انتظار میرود دیوان عدالت اداری نیز با اعمال و لحاظ کردن صریح دو پیمان جمعی کار در آرای صادره، رویهها و آرای پیشین که با این پیمانها در تضاد است را اصلاح کند.
اما متأسفانه شاهد تأخیر و اطاله دادرسی در رسیدگی به پروندههای کارگری به دلیل وجود این آرای متناقض با پیمان جمعی کار و نادیده گرفته شدن حقوق قانونی کارکنان شاغل و بازنشسته مخابرات هستیم.

۴) اعتراضات مستمر و نادیده گرفته شده: تجمعهای اعتراضی کارکنان و بازنشستگان مخابرات در سالهای اخیر،به یک «روال معمول» تبدیل شده است. این اعتراضات، نشانه واضحی از یک «زخم کهنه» و «مدیریت ناکارآمد» در حل مسائل پایهای است.
وقتی کارمند یا بازنشستهای برای دریافت حقوق و مطالبات قانونی خود ناچار است بارها تجمع کند و سپس به راهروهای نهادهای نظارتی و محاکم فرستاده شود، چگونه میتوان از او انتظار داشت با تمام وجود، مجری پروژهای ملی باشد؟
۵) سکوت و انفعال نهادهای مسئول: سازمان خصوصیسازی: آیا نظارتی بر اجرای تعهدات خریداران مخابرات از سال ۸۸ به بعد، به ویژه در مورد «بند ۶ مصوبه هیئت وزیران» که به صراحت به حفظ حقوق نیروی انسانی اشاره دارد، داشته است؟ چرا در قبال تخلفات آشکار، سکوت اختیار کرده است؟
وزارت ارتباطات: آیا به عنوان متولی اصلی صنعت، خود را مسئول حفظ کرامت و حقوق نیروهای این صنعت نمیداند؟ یا صرفاً نظارهگر تماشای این بحران است؟
دیوان عدالت اداری: چرا این نهاد نظارتی در احقاق حق کارکنان بر اساس قانون کار و شروط ضمن عقد معاملهی مخابرات و دو پیمان جمعی کار، برای احقاق حقوق کارکنان شاغل و بازنشسته مخابرات، آنطور که باید قاطع و شفاف و سریع عمل نمیکند؟
۶) تناقض آشکار در شعار و عمل: شما از «وفاق بدون انحصار» و «رقابت سالم» سخن گفتید. اما آیا رقابت سالم، با پرداخت حقوق ناعادلانه، نادیده گرفتن قانون کار و زیر پا گذاشتن پیمانهای جمعی به نفع کاهش هزینهها، قابل جمع است؟ آیا وفاق، زمانی معنا پیدا میکند که صدای بخشی از «خانواده ارتباطات» به گوش نرسد و میثاقهای قانونی آنان نقض شود؟
سخن پایانی
آقای وزیر! توسعه واقعی و پایدار، محصول همافزایی همه ارکان یک سیستم است. توسعه در بستر نیروی انسانی چندپاره، دلسرد و معترض، مانند راندن ماشینی با موتور خراب به سوی مقصدی دور است. ممکن است برای مدتی با فشار و زور بتوان آن را به پیش راند، اما هر لحظه خطر توقف و حتی سقوط وجود دارد.
آقای وزیر! شما رضایت مردم را معیار موفقیت دانستید،اما به راستی چگونه میتوان کیفیت خدمات به مردم را ارتقا داد، وقتی مجریان این خدمات در بحران معیشت و احقاق حق به سر میبرند؟
«همصدایی برای توسعه» زمانی محقق میشود که:
*آییننامه ۸۹/۲۴ و پیمانهای جمعی کار به طور کامل اجرایی شود.
*رویههای قضایی با پیمانهای جمعی کار هماهنگ شود.
*سکوت و انفعال نهادهای نظارتی شکسته شود.
*و عدالت در برخورد با همه نیروهای انسانی برقرار گردد.
بدون تحقق این الزامات، پروژه فیبر نوری ممکن است به سرنوشت بسیاری از طرحهای ناتمام دچار شود و شعار «همصدا برای توسعه» میتواند تنها طنینی توخالی در سالنهای کنفرانس باشد.

























Friday, 5 December , 2025